پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 18 روز سن داره

شاهزاده کوچولوی ما

از شیر گرفتن پرهام

دیگه کم کم وقت از شیر گرفتنت بود آخه خیلی بد عادت شده بودی و برا شیر خوردن عادت های بدی کرده بودی این بود که دیگه تصمیم گرفتم از شیر بگیرمت یعنی در یکسال و هشت ماهگی . اوایل کمی عذاب وجدان گرفتم که زود گرفتمت ولی الان که می بینم چقدر خوب و آروم شدی ، غذا خوب می خوری ، بهانه گیری نمی کنی ، شب خوب می خوابی کمی خوشحالم . روز اول که از شیر گرفتم کمی بهانه گیری می کردی و از روز دوم دیگه کمتر سراغ جی جی میومدی . بعد از یک هفته هم از شیر شب گرفتمت سه شب اول رو شب ها پا می شدی و گریه می کردی ولی از شب چهارم آروم خوابیدی ، الان هم شب ها پا میشی و آب می خوری و دوباره آروم تو بغلم می خوابی ، چیزی که همیشه آرزوم بود یعنی بدون شیر خوردن تو بغلم بخوابی...
11 آذر 1393

این روزها

این روزها با خنده هات خونه رو شادی میبخشی این روزها برای تجربه کردن دست به هر کاری میزنی این روزها شدی مونس همیشگی مامان این روزها شدی دلگرمی بابا   این روزها.......   خدا رو شکر که هستی ...خدا رو شکر که نفسمون به هم بسته است .. خدا رو شکر که روزها و   شبها کنارمی خدا رو شکر که هستی ..   ده روزگیت آروم تو بغلم شیر میخوردی و الان باید خونه رو پا به پات طی کنم که غذا بخوری.   ده روزگیت گهگاهی یه لبخند کوچولو روی لبات میومد و باید کلی دنبال همون لبخند میگشتم و   الان خنده هات..........   ده روزگیت بابا میترسید بغلت کنه و الان آغو...
11 آذر 1393
1